U kiss stories
من اینجا از u-kiss داستان می نویسم امیداوارم خوشتون بیاد
نگارش در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:U kiss stories part22-2, توسط mina


واي تمي دونم چرا هر كاري ميكنم اين دو تا تيكه اخر نمي زاره

همش دوتا بنده

مثل اينكه هنوز استعدادم تو ارايش از بين نرفته بود لباسمو پوشيدم با يه كفش پاشن بلنده مشكي ديگه عالي مي شد داشتم تو ايينه خودمو نگاه مي كردم كه صداي در امد

من:بيا تو؟؟

ايدا:هوييييييي مينا ا ا ا ا ...واي عالي شدي؟؟؟

من:واقعا؟؟

ايدا:اره

من:مرسي چي شده؟؟

       امده!!bf  ايدا:واي داشت يادم ميرفتا

من:هااااا كي؟؟

ايدا:خنگه دونگهو ديگه

من:اها هنوز بهش عادت نكردم كييفمو برداشتم و از اتاق بيرون امدم

 

تمام شد

نظر نشه فراموش

لامپام روشن بزاريد حال كنيد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد